چه خواهي کرد قرايي و طامات

شاعر : سنايي غزنوي

تماشا کرد خواهي در خراباتچه خواهي کرد قرايي و طامات
زماني گرد سازم با لباساتزماني با غريبان نرد بازم
گهي شه پيل خواهم گاه شهماتگهي شه رخ نهم بر نطع شطرنج
گهي با ساتکيني در مناجاتگهي همچون لبک در نالش آيم
گهي نعره کشيده در سماواتگهي رخ را نهاده بر زمين پست
که نشناسم عبارات از اشاراتچنان گشتم ز مستي و خرابي
نه دستان را شناسم از تحياتنه مطرب را شناسم از موذن
که تو عبد مني پيش آر حاجاتشنيدم من که شاهي بنده را گفت
که من باشم بپاهم در مناجاتهمي گفت اي سنايي توبه ننيوش